جراحی در ایران قدیم

شادروان دکتر سیدجلال مصطفوی کاشانی


 

زنده یاد دکتر سیدجلال مصطفوی سخنرانی دارند با موضوع « جراحی در ایران قدیم » که متن آن در جلد دوم مجموعه آثار ایشان و در قالب طرح احیای میراث مکتوب طب سنتی ایران به چاپ رسیده است. در اینجا متن این سخنرانی را با ویرایش های جزئی (در جهت نزدیک شدن به ساختار یک نوشته و نه یک سخنرانی) با هم می خوانیم و برای ایشان و همه خدمتگزاران درگذشته دانش سرزمینمان آرزوی آمرزش و برای سایر اساتید و پژوهشگران ایران زمین امید طول عمر و سلامتی داریم.

۱- ویژگی های جراح
… برای پی بردن به موضوع جراحی در ایران قدیم، لازم است قبلاً به این نکته توجه کنیم که سه شرط باید در یک نفر وجود داشته باشد تا بتوان او را جراح خوب نامید: یکی، استعداد؛ دوم، علم؛ سوم، کارخیلی زیاد و مداوم. در مجله «پزشکی و جراحی ایران »، شماره سوم، سال سوم، از قول پروفسور آنتونن گوسه چنین نقل شده است:
آیا شخص، «جراح» به دنیا می آید یا خیر؟ به طور قطع عدهای برای جراحی استعداد دارند همانطوری که عده ای برای نقاشی و یا موسیقی خلق شده اند، ولی علاوه بر استعداد ذاتی تعلیم و کار لازم است و آن هم کار بسیار زیاد و مداوم، والاّ استعداد طبیعی شخص به تنهایی بی فایده است.

۲- تخصص ایرانیان قدیم در جراحی
اکنون می خواهیم ببینیم در ایرانیان قدیم، استعداد، علم و پشتکار برای عملیات جراحی وجود داشته است یا خیر و در صورت موجود بودن این شرایط، جراحان قدیم چه اعمالی را انجام میدادهاند و چگونه انجام میداده اند.
تمام تواریخ عمومی تصدیق دارند که ایرانیان قدیم برای هنرهای زیبا، صنایع ظریفه، نقاشی، مجسمه سازی، منبـت کاری و… استعداد داشته اند. آثاری از آن کارهای هنری و ذوقی، که هم اکنون در موزۀ انجمن آثار ملی و بعضی از شهرهای ایران مانند اصفهان و اردبیل و… باقی مانده است، دلیل کاملی بر هوش، نبوغ، استعداد ذاتی، و دقت و ظرافت کاری های هنری آنان است.
به هرحال، شکی نیست که افراد ایرانی در هر کاری که علاقهمندی و همت به خرج دهند در آن کار ترقی و پیشرفت خواهند کرد، بنابراین از نظر استعداد، وجود جراحان بسیار خوب در ایران قدیم به هیچوجه بعید نیست، اما از نظر علم، میدانیم که قبل از هر چیز جراح باید علم تشریح را بهطور دقیق بداند، سپس با اصول اعمال جراحی و طب داخلی آشنایی کامل داشته باشد.

۳- علم تشریح (کالبدشکافی) در ایران قدیم
اطبا و جراحان قدیم ایران از تمام اینها، مخصوصاً از علم کالبدشناسی، اطلاعات بسیار وسیع و دقیق داشته اند، بهطوریکه به جرأت می توان گفت آنچه را که تا امروز با چشم در کالبدشکافی میبینیم آنها نیز میدیده و در کتابهای خود شرح دادهاند، ولی متأسفانه به عللی که ذکرش در اینجا جایز نیست، همهجا بر خلاف این، شهرت داده و قدما را بهکل از علم تشریح جاهل قلمداد کرده اند.
تحقیقات مستشرقان اروپا در قرن نوزدهم، ثابت کرده است که ایرانیها، چینیها، مصریها، یونانیها و مخصوصاً هندیها از زمان های بسیار قدیم، تشریح بدن انسان را مبنا و اساس طب قرار داده و اطلاعات بسیار دقیقی از آن داشته اند. در سال ۱۸۴۴ میلادی دکتر فرانسوا هسلر یک کتاب طب هندی متعلق به سه هزار سال قبل را که تألیف سوسروتا است به زبان لاتین ترجمه کرده است. مطالعۀ این کتاب نشان میدهد که سه هزار سال قبل، هندیها در علم تشریح اطلاعات دقیق و بسیار مبسوطی داشتهاند.
در این کتاب، برای بدن انسان ۲۴۸ استخوان، ۲۱۰ مفصل، ۹۰۰ وتر ، ۵۰۰ عضله و ۷۰۰ رگ شرح داده شده است.
اطبا و جراحان هزار سال قبل ایران از نظر علم تشریح، وارث مقام علمی چندین هزار سالۀ تمدن قدیم بوده و اطلاعاتی بسیار وسیعتر و دقیقتر از سایر ملل جهان آن زمان را داشتند و با اینکه کالبدشکافی در مذاهب اسلام حرام بوده است، با این همه، دانشمندان اسلامی اکتشافات زیادی در این علم داشته اند که حقیقتاً، مایه حیرت است.

۳-۱- تشریح و فیزیولوژی عضلات میان دنده ای
برای اینکه نمونۀ کوچکی از اطلاعات وسیع و دقیق اطبا و جراحان قدیم ایران در علم تشریح و ضمناً فیزیولوژی معلوم شود به شرح یک قسمت از عضلات بدن میپردازیم و آن عضلات میاندندهای است. این موضوع، یعنی تشریح فیزیولوژی عضلات میاندندهای، ممکن است به نظر خیلی ساده جلوه کند ولی توجه [خوانندگان] محترم را به این نکته جلب می کنم که در مطالعاتی که تاکنون روی بدن انسان صورت گرفته کمتر مسئلهای وجود داشته است که به این اندازه بغرنج و پیچیده بوده و تشریح دانها و فیزیولوژیست های اروپا را به بازی گرفته باشد. از چهار قرن پیش به این طرف، آنقدر بحث و تحقیق در این باره شده است که به حساب نمیآید. ماتیاس دووال ، که یکی از معروفترین فیزیولوژیست های نیمۀ سوم قرن نوزدهم است، ضمن شرح عمل عضلات تنفسی می نویسد:
عمل کلیه عضلات تنفسی را به سهولت و با مشاهده مستقیم می توان تعیین نمود مگر عضلات میان دنده ای را که برای تعیین آن مابین فیزیولوژیستها در هر عصر و زمانی مباحثات شدید درگرفته است.

و باز مینویسد:
در سال ۱۸۴۳ میلادی بین و مسیا لیست عجیبی از عقاید دانشمندان، راجع به اعمال عضلات میان دنده ای منتشر نمودند، تمامی این عقاید از ده متجاوز بوده و جمع کثیری از فیزیولوژیست ها مدافع و پیرو هریک از آنها بودند. از سال ۱۸۴۳ به بعد نیز فیزیولوژیست های دیگر در این مباحثات شرکت کردند ولی کلیۀ بحثها تا کنون بیفایده بوده و نتیجۀ قاطعی از آنها به دست نیامده است.
سافی این عقاید را خلاصه و به شش دسته تقسیم کرده است :
عقیدۀ اول ـ عضلات میان دنده ای خارجی و داخلی، همه شهیقی هستند.
عقیدۀ دوم ـ کلیۀ این عضلات زفیری هستند.
عقیدۀ سوم ـ عضلات میان دنده ای خارجی زفیری و داخلی ها شهیقی هستند.
عقیدۀ چهارم ـ عضلات میان دنده ای خارجی شهیقی و داخلی ها زفیری می باشند.
عقیدۀ پنجم ـ عضلات میان دنده ای خارجی و داخلی در عین حال هم شهیقی و زفیری می باشند.
عقیدۀ ششم ـ عضلات میان دنده ای در حرکات شهیقی و زفیری عمل فعالی انجام نمیدهند بلکه به منزلۀ پردۀ بی حرکتی هستند.
این اختلاف عقاید تا قرن بیستم باقی بود. در این قرن به سبب ترقی علوم، کالبدشناسان و فیزیولوژیست ها به آلات و ادوات مکانیکی و الکتریکی متوسل شده و کوتاه شدن عضلات را در حین انقباض، با میوگراف ثبت کرده و آثار الکتریکی را، که با انقباض عضلات همراه است، به طور دقیق ضبط کردند. به این ترتیب، پس از چند قرن، موفق به حل این مسئلۀ غامض شدند و معلوم کردند که عضلات میاندندهای خارجی شهیقی و عضلات میاندندهای داخلی زفیری هستند.

اکنون اگر به کتب هزار سال قبل ایران مراجعه کنیم با کمال تعجب مشاهده خواهیم کرد که دانشمندان ما در آن زمان به حل این مسئله توفیق یافته بودند و همان مطلبی را که امروزه کشف شده است، آنها آن زمان گفتهاند. البته این مطلب بسیار عجیب است ولی عجیبتر از آن، در مورد همین عضلات میان دنده ای، موضوعی است که در قرن بیستم کشف شد و اکنون عرض می کنم. تستو کالبدشناس معروف فرانسوی در قرن بیستم، در کتاب مفصل تشریح خود مینویسد:
تاکنون دانشمندان علم تشریح و خود من در بین هر دو دنده، دو عضله قایل بودیم: یک عضلۀ میاندندهای خارجی دیگری عضلۀ میاندندهای داخلی و چنانکه میدانیم این عضلات الیافشان مخالف یکدیگر بوده و عملشان نیز مخالف یکدیگر است، یعنی خارجیها شهیقی و داخلیها زفیری میباشند؛ ولی امروزه بر اثر دقت زیاد که در تشریح و مقطع آثار از لحاظ بافتشناسی در جنین نمودهاند، ثابت شده است که هریک از عضلات میاندندهای چه خارجی و چه داخلی دارای دو قسمت است: یک قسمت که در عقب و مجاور ستون فقرات قرارگرفته و یک قسمت در جلو که مجاور عظم قص [(استخوان جناغ)] قرارگرفته است؛ امتداد اینها و در نتیجه عمل اینها با هم فرق دارد و با مطالعاتی که اخیراً صورت گرفته معلوم شده است در عضلات میان دنده ای خارجی در قسمت عقب، شهیقی و در قسمت جلو، زفیری بوده و عضلات میاندندهای داخلی در قسمت عقب زفیری و در قسمت جلو شهیقی می باشند.

۳-۲- تشریح عضلات میان دنده ای در کتاب ذخیره خوارزمشاهی
… آیا عجیب و حیرت آور نیست که هزار سال قبل دانشمندان بدون توسل به آلات و ادوات مکانیکی و الکتریکی و بدون اینکه مقطعی از بافتهای جنین را بردارند، فقط و فقط با مشاهده مستقیم به تمام این مطالب دقیق پیبرده باشند؟ برای تأیید عرایضم، یک مطلب که به هیچ وجه در صحت و درستی آن تردیدی نمی توان داشت، ارائه میدهم و آن کتاب ذخیرۀ خوارزمشاهی است، این کتاب را سید اسماعیل جرجانی بیش از ۸۰۰ سال پیش به زبان فارسی نوشته و شامل ده کتاب در یک جلد است. نسخه هایی از این کتاب در کتابخانۀ دانشکدۀ پزشکی تهران، کتابخانۀ مجلس شورایی، کتابخانۀ مدرسۀ سپهسالار، کتابخانۀ ملک و بعضی جاهای دیگر موجود است که ممکن است [خوانندگان] محترم به آن مراجعه کنند.
جرجانی در کتاب اول، گفتار چهارم، جزو سوم، باب نهم، عضلات تنفسی را شرح داده است. ابتدا عضلات شهیقی و بعد عضلات زفیری و بالاخره عضلات میاندندهای را که هم شهیقی و هم زفیری هستند، شرح می دهد با توجه به اینکه امروزه ما به آنها «عضلات بازکننده و جمع کننده» (شهیقی و زفیری) میگوییم و اطبای قدیم «عضلات باسطه و قابضه صدر» میگفتند که عمل اصلی این عضلات بزرگ وکوچک کردن قفسه سینه است، ورود و خروج هوا امری است تبعی (ثانوی) که پس از بسط و قبض سینه پیدا می شود. به هرحال، جرجانی میگوید:
اما عضله هایی که قبض و بسط هر دو بکنند عضلههایی است که اندر میان پهلوها است و چون دانسته آمده است که عدد پهلوها از هر سو دوازده است، به ضرورت جایگاه عضله ها که اندر میان پهلوها است از هر سوی یازده باشد پس از هر سوی یازده عضله واجب کند که باشد؛ لکن این عضله ها همه دو توست، یک توی زندرون است و یک تو بیرون و همه دو گانه است و لیف های این عضله ها اندر نهاد مخالف یکدیگر است و همه بوریب نهاده صلیب وار و فعلهای این لیفها نیز مخالف یکدیگرند از بهر آنکه بعضی لیفها بسط کند و بعضی قبض و هرگاه که لیفهای باسط اندر کار خویش باشد لیف های قابض بیکار باشد و از اینجا معلوم می گردد که این لیفها هر یک عضلۀ دیگر است پس عدد این عضله ها از هر سوی بیست و دو باشد و همین خلاف به عینه میان سر و بن این عضله ها نیز است از بهر آنکه لیف های این عضله هایی که نزدیک مهرۀ پشت است حرکت آن برخلاف حرکت لیفهایی است که نزدیک سر پهلوها است چه [(زیرا)] لیفهای عضله های بیرونی هرچه نزدیک مهرۀ پشت است، بسط کند و لیفهای همین عضله ها آنچه نزدیک سر پهلوها است قبض کند و لیفهای عضلهای زندرونین هرچه نزدیک مهرۀ پشت است قبض کند و لیفهای همین عضله ها هرچه نزدیک سرپهلو ها است، بسط کند و چون کار لیف های سر پهلو و لیفهای بن پهلو مخالف یکدیگر است، دانسته آید که اندر میان هر پهلو چهار عضله است پس عضله های پهلوها هشتاد و هشت گردد .

اکنون باید بدانیم که این مطلب قبل از ابن سینا معلوم نبوده و از اکتشافات آن دانشمند بزرگوار است، زیرا قرشی که یکی از شارحان معروف است شرحی بر کتاب تشریح ابن سینا درباره عضلات میان دنده ای نوشته است:
قال جالینوس و عدد هذه العضلات اثنان و عشرون عضله اذبین کلّ ضلعین عضله واحده و لیس بین الطّرفین و بین غیرهما هذا النوّع من الفصل و عدد الاضلاع اربعه و عشرون ضلعاً فلذلک یکون عدد هذه العضلات انثتین و عشرین عضله و امّا الشیخ فقل جعل کلّ واحده من هذه العضلات اربع عضلات فیکون عدتها ثمانیاً و ثمانین عضله.
یعنی، جالینوس می گوید میان هر دو دنده یک عضله موجود است به طوریکه عضلات میان دنده ای مجموعاً ۲۲ بوده و بین طرفین دنده یا جای دیگر از لحاظ وضعیت این عضلات فرقی نمیگذارد و چون عدد دنده ۲۴ است پس عده این عضلات را ۲۲ میداند ولی شیخ هر یک از این عضلات را ۴ تا دانسته و عده کل آنها را ۸۸ میشمارد.

همین یک نمونه و دهها بلکه صدها نظیر آنکه موجود است برای پیبردن به میزان معلومات اطبا و جراحان قدیم ایران در علم تشریح کافی است.

 

منبع:  طبیب خراسان

 


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

2 × چهار =