شب زنده داری و نماز شب
نویسنده : مصطفی همدانی
شب زنده داری و نماز شب این دو عنوان اخلاقی، در منابع قرآنی، روایی و اخلاقی با تعابیری چون «تهجد»[۱]، به معنی اعمالى که پس از بیدار شدن از خواب گزارده مى شود[۲] و «سهر»[۳] به معنای بیدار ماندن در شب و «قیام اللیل»[۴] به معنای بهپاخواستن در شب برای عبادت مطرح شده است و بسیار ملازم هم هستند گرچه یکی نمیباشند؛ زیرا واژههای مذکور به معنی عبادت در شبها(هر عبادتی گرچه خدمت به بیمار و شیر دادن بچه) در فاصلهی پس از نماز عشاء تا اذان صبح است؛ گرچه از نظر زمانی، نیمهی شب بهتر است[۵] همانطور که نماز شب، برترین اعمال شبزندهداران است.[۶]
انواع شبزندهداری
علمای اخلاق چون مرحوم فیض[۷] و مرحوم ملکی تبریزی[۸] و جناب نراقی و امام خمینی[۹] شبزندهداری را در چند مصداق عبادی چون دعا و قرائت قرآن و به ویژه نماز شب خلاصه کردهاند، اما حقیقت این است که در منابع اسلامی، مصادیق شبزندهداری بیشتر از نماز شب است:
بیداری شب به ذکر خدا: قرآن کریم میفرماید: «در بخشى از شب او را تسبیح کن»[۱۰] و امام خمینی(ره) از اساتید خود نقل میفرماید: کار سازترین عمل در تأثر قلب، سجده طولانى در دل شب که یک ساعت و یا لا اقل سه ربع ساعت به درازا کشد و در آن گفته شود:لا اله الا أنت سبحانک انّى کنت من الظّالمین.[۱۱]
بیداری شب به تلاوت قرآن: پیامبر اکرم(ص) فرمود: هر کس شبى ده آیه از قرآن بخواند از بى خبران شمرده نمى شود.[۱۲]
بیداری شب به خدمت به خلق: وقتى امام صادق(ع) نماز عشا را بهجا مىآورد و پاسى از شب مى گذشت کیسهای پر از نان و گوشت و پول بر مى داشت و آن را بر گردن خود حمل مىکرد و بین فقرای مدینه تقسیم میکرد.[۱۳]در روایت است هر که در راه حاجت برادر مؤمنش ساعتى از شب یا روز گام بردارد، خواه آن حاجت را برآورد یا نه، براى او از اعتکاف دو ماه بهتر است.[۱۴] همچنین در روایتی آمده است که مردى خدمت نبىّاکرم(ص) آمد و عرض کرد: «من مردى جوان هستم و جهاد را دوست دارم و مادرى دارم که از آن اکراه دارد. فرمود: برگرد و با مادر خود باش، به خدائى که مرا به حق برانگیخته است آرام گرفتن مادر تو با تو در یک شب بهتر است از یک سال جهاد در راه خدا»[۱۵]
بیداری شب به تحصیل علم: نبىّ اکرم(ص) فرمود: شبزندهداری درست نیست مگر در در سه چیز: طلب علم، تهجد و قرائت قرآن، بردن عروس به خانهی شوهر(که مستحب است شب باشد نه روز)[۱۶]
بیداری شب در اثر درد بیماری: امام باقر(ع) فرمود: شببیداری یک شب در اثر بیماری، از عبادت یکسال برتر است.[۱۷]
هر نوع شبْبیداری در راه رضای خدا: همانطور که روایت است هر چشمی در قیامت گریان است مگر سه چشم: یکی از آنها چشمی است که در راه خدا بیداری کشد.[۱۸]
بیداری شب به نماز شب: نماز شب هشت رکعت است و هر دو رکعت به یک سلام ختم میشود. سپس دو رکعت نماز شفع به یک سلام و یک رکعت نماز وتر است.[۱۹] نماز شب در سفر که نافلههاى روز ساقط است، ساقط نشده[۲۰] و در همه حال براى مردم مستحبّ مؤکّد و براى پیامبر اکرم(ص) واجب بود.[۲۱]
فضیلت نماز شب
امام باقر(ع) از جد خود نقل فرمود که براى خداى تعالى نداکنندهاى است که در سحرها فریاد میزند که آیا خوانندهاى هست که او را جواب دهم و حاجت و نیازمندیش را برآورم، استغفارکنندهاى میباشد که من او را بیامرزم، طلبکنندهاى هست که او را عطا کنم.[۲۲]
امام خمینی(ره) میفرماید: سیره ائمه هدى(ع) و مشایخ عظام و علماء اعلام بر مواظبت بر نماز شب بوده بلکه بیدارى در آخر شب را با قطع نظر از عبادت اهمیت مىدادند.[۲۳] زیرا شب، هنگام انزواى از خلق و انقطاع از مشاغل روز است که انسان را به خلوت و وحدت مىکشاند و خلوت و وحدت به توحّد مى رسانند و تا انسان به توحّد نرسیده است به ادراکات عقلى و سیر انفسى نائل نمى گردد.[۲۴]
فضیلت نماز شب در قرآن
خدای متعال، مومنین را به وصف «استغفارکنندگان در سحرگاهان» ستوده است.[۲۵] چه این استغفار سحرگاهی در نماز شب باشد چه در غیر آن[۲۶] و به رسول گرامی اش دستور داده است که پاسى از شب را (از خواب برخیز، و) قرآن(و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافى براى توست امید است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستایش برانگیزد![۲۷] و شبزندهداران را خردمندانی دانسته است که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد مى کنند.[۲۸]
و فرمود: مسلّماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است[۲۹]؛ زیرا نماز شب استوارترین و صائبترین سخن است، براى اینکه در نماز شب حضور قلب بیشتر و توجه به کلام دقیقتر است.[۳۰]
فضیلت نماز شب در روایات
در احادیث بسیار وارد است که نماز شب شرف مؤمن است[۳۱] و زینت آخرت، چنانچه مال و اولاد زینت دنیاست.[۳۲] حضرت رسول(ص) در وصیتش به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: که بر تو باد به نماز شب خواندن و سه مرتبه این کلام را تکرار کرد.[۳۳] در روایت است که هر کس در نماز وترش که آخرین رکعت نماز شب است، هفتاد بار در حال ایستاده بگوید:” استغفر اللَّه و اتوب الیه” و تا یک سال این عمل را ادامه دهد خداى تعالى او را در درگاه خود از مصادیق” مستغفرین بالاسحار” به حساب آورده و آمرزش خداى تعالى برایش حتمى خواهد شد.[۳۴] و شاید مهمترین فضیلت نماز شب در این روایت باشد که امام صادق(ع) فرمود: از ما نیست کسی که نماز شب نخواند.[۳۵]
فضیلت نماز شب در کلمات علمای اخلاق
آخوند ملاحسینقلی همدانی(ره) میگوید: از طالبان آخرت، احدى به مقامى از مقامات دینى نرسید مگر آنانکه اهل تهجد و شب زنده دارى بودند.[۳۶]
شیخ أنصارى(ره) به شاگردان دستور مىداد که حتماً باید نماز شب بخوانند و خیلى روى این معنى تأکید داشت.[۳۷]
علامهی طباطبایی(ره) امر شانزدهم از امور ضروری برای سالک را شبزندهداری میداند[۳۸] و نقل میکند که در آغاز ورودم به نجف یک روز درِ مدرسه اى ایستاده بودم که مرحوم قاضى از آنجا عبور مىکردند، چون به من رسیدند دست خود را روى شانه من گذاردند و گفتند: «اى فرزند! دنیا مىخواهى نماز شب بخوان؛ و آخرت مى خواهى نماز شب بخوان!»[۳۹]
آثار و فواید نمازشب
آثار معنوی و روحی
- رسیدن به مقام محمود[۴۰] زیرا این معنا اختصاصى به حضرت رسول(ص) ندارد، بلکه براى غیر آن حضرت(ص) نیز میسر است، تفاوت بین آن حضرت(ص) و دیگران در درجه کمال وجودى است، نه در اصل تکامل.[۴۱]
- از اسباب رسیدن حضرت ابراهیم به مقام خلّت(دوستی الهی)[۴۲]
- نزدیک کننده به خداوند، پاککنندهی گناهان و باز دارنده از گناهان.[۴۳]
- ابوطالب مکى از برخی علما نقل میکند که هر کس چهل شب را خالصانه شبزندهداری کند، ملکوت آسمان را به او ارائه میکنند.[۴۴]
- چیرگی روح بر قواى بدن و تقویت اراده که کم کم زحمت آن کم مىشود و اطاعت بدن از نفس زیاد مىشود، چنانچه مىبینیم اهل آن بدون زحمت انجام میدهند.[۴۵]
- جبران نواقص نمازهاى یومیه دارد.[۴۶]
آثار مادی و جسمی
- زیبایی چهره: آنانکه در شب با خدا خلوت می کنند خدا آنان را بنور خود می پوشاند.[۴۷]
- ادای قرض
- از بین بردن اندوه
- از بین بردن درد از تن.[۴۸]
- تضمین کنندهی روزی روز[۴۹] بدون زحمت و رنج.[۵۰]
آثار و فواید اجتماعی: شبزندهداران، شیران روز و راهبان شباند که خداوند به وسیلهی انان عذاب را از امت بر می دارد[۵۱] و این خود بزرگترین خدمت اجتماعی آنان است.
خدای متعال در سوره مزمّل(المزمل : ۲ – ۹) به رسولش(ص) امر مىکند که نماز شب بخواند، تا به این وسیله آماده گرفتن مسئولیتى گردد که به زودى به او محول مى شود و بتواند در برابر حرفهاى بیهودهاى که دشمنان مى زنند و شاعر و کاهن یا دیوانهاش مىخوانند صبر کند، و به نحوى پسندیده از آنان کناره گیرى نماید.[۵۲]
مقدمات نماز شب
مؤمن باید از ابتداى روز و در اول شب به فکر تهیه اسباب شبزندهدارى باشد.[۵۳] بنابراین این اسباب بر سه دسته هستند:
در طول روز: از امور مهم، خواب در روز و در اول شب است[۵۴] همانطور که نبىّاکرم(ص) فرمود: از خواب قیلوله براى بیدارى یارى بخواهید.[۵۵] همچنین نقل است پیامبر اکرم(ص) در اوّل شب پس از نماز عشا مىخوابید.[۵۶] در روایت است که شیعیان اهلبیت(ع) اول شب میخوابند.[۵۷]
قبل از خواب و هنگام خواب:حالات اول شب در توفیق آخر شب مؤثر است لذا سزاوار است که انسانى که قصد تهجد دارد بر وظایف و آداب خوابیدن مواظبت داشته باشد تا توفیق قیام براى نماز شب نصیبش شود. بخشی از این وظایف مهم عبارتند از:
- محاسبه نفس.
- با طهارت و یاد خدا به بستر رفتن
- قرائت ادعیه و اذکار قبل ازخواب.[۵۸]
- خواست قلبی برای بیدار شدن: امام باقر(ع) فرمود: هر کس نیت کند که هر ساعتى که خدا بخواهد بیدار شود خدا همانا دو فرشته باو گمارد که در آن ساعت او را بجنبانند.[۵۹]
بعد از بیدار شدن از خواب: مرحوم قاضى به شاگردان خود دستور داده بود که در میان شب چون براى نماز شب بر مىخیزید چیز مختصرى تناول کنید؛ مثل چاى یا دوغ یا یک خوشه انگور، یا چیز مختصر دیگرى که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط براى عبادت داشته باشید.[۶۰]
عوامل محروم کننده از نماز شب
- تنبلی: حضرت نبىّ اکرم(ص)فرمود: کسى نیست مگر اینکه در شبى دو مرتبه فرشته اى او را از خواب بیدارش میکند و میگوید: بنده ی خدا بنشین و به یاد خدا باش در مرتبهى سوم که فرشته او را بیدار مىکند اگر آگاه نشد شیطان در گوشش ادرار میکند.[۶۱]
- پرخوری سبب پرخوابی میشود و پرخوابی نیز سبب از دست رفتن نماز شب میشود.[۶۲]
- مطلق گناهان[۶۳] بهویژه دروغ.[۶۴]
- در روایات آمده است که بنده یک یا دو شب از تهجد و شب زنده دارى محروم مىگردد براى اینکه به خود عجب نکند.[۶۵]
ارمغان سحرگاهی مومنان به سوی خدا
امام باقر(ع) فرمود: نماز شب ارمغان مؤمن به سوى پروردگارش است پس ارمغانهاى خویش را براى پروردگارتان نیکو کنید که خدا جائزه هاى شما را نیکو کند؛ زیرا که این ارمغان را نگهدارى نمیکند مگر مؤمن درستکار راستگو.[۶۶]
در این زمینه آداب و وظایف مفصل و دعاهاو مناجاتهایى از ائمه(ع) رسیده است که مضامین عالى و بلندى دارند و با شئون محضر پروردگار و احوال سالکین إلى اللّه از هر مرتبه و مقامى باشند مناسبت دارد[۶۷] و برخی از آنها عبارتند از:مسواک زدن و خود را معطر نمودن،[۶۸]نظر کردن به آسمان و قرائت آیات آخر سورهی آل عمران(۱۹۰ – ۱۹۴)[۶۹]حضور قلب در استغفارات و آنچه که بر زبان مىآورد تا در مقام مناجات و گفتگوى با خدا، دروغ نگوید.[۷۰]
آسیبشناسی شبزندهداری
- ریاکاری در نماز شب: نوعی از ریاى آشکار در نماز شب وجود دارد که از ریای پنهان هم پنهانتر است، و آن این است که صاحبش را به عمل وادار نمى کند ولى انجام عمل را برایش آسانتر مى کند مثلا کسى که اهل نماز شب است ولى بیدار شدن براى او مشکل است در صورتى که گرفتار این مرتبه ریا باشد هنگامى که مهمان دارد براى بیدار شدن آمادگى بیشترى پیدا مى کند.[۷۱]
- تهجد بدون تفکر: دو رکعت متوسّط با فکر بهتر است از ایستادن یک شب در صورتى که قلب غافل باشد.» خوشا خواب زیرکان و افطار کردنشان[۷۲]
- کوتاهی در اداى فرائض و انجام واجبات.[۷۳]
- تکبر: نبىّ اکرم(ص) وقتی فضایل نماز شب را ذکر نمودند در ادامه فرمود: پس قدر این فرصت را بدانید که چه عاقبت خوبى است زمانى که از عجب و ریا سالم بماند.[۷۴] البته مسرور شدن به تهجد با تواضع و فروتنى کردن براى خدا و شکر او بر این توفیق و طلب زیاده کردن عجب نیست و ممدوح است.[۷۵]
نماز شب یا تحصیل علم
استاد بزرگ اخلاق، مرحوم ملکی تبریزی میفرماید: بعضى از مردم هستند که شیطان از سمت راست[۷۶] بر آنها وارد مى شود و آنها را به خیال اینکه مطالعه از شب زنده دارى افضل است از این فضیلت عظمى باز میدارد و این چیزى جز غرور و فریب نیست. زیرا نماز شب یکی از مهمات در راه تهذیب نفس که واجب عینی است میباشد ولی تحصیل علم واجب کفایی است. مؤمن، نماز شب را در راه تحصیل علم از مطالعه کار سازتر مى بیند. همانگونه که در بعضى از روایات به این مطلب تصریح شده است که علم به کثرت تعلم و مطالعه نیست، بلکه علم نورى است که خدا در دل هر یک از بندگان خود که بخواهد مى افکند و شب زنده دارى و مناجات در شب، دل را نورانى مى گرداند و باعث ثبات نور در دل مؤمن مى شود.
[۱] . الإسراء : ۷۹
[۲] . راه روشن(ترجمه المحجه البیضاء)، سید محمد صادق عارف؛ مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول، ۱۳۷۲ هجرى شمسى، ج۲، ص ۷۹٫
[۳] . کلینى، ابو جعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دار الکتب الإسلامیه – تهران – ایران، چاپچهارم، ۱۴۰۷ ه ق، ج۱، ص ۴۹٫
[۴] . آلعمران : ۱۱۳
[۵]. سیوطى جلال الدین؛ الدرالمنثور فى تفسیرالمأثور، کتابخانه آیهالله مرعشى نجفى – قم، ۱۴۰۴ ق، ج۶، ص ۱۱۷٫
[۶]. قمى، على بن ابراهیم؛ تفسیر قمى، دار الکتاب – قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ ش، ص ۱۶۸ و ۱۶۹٫
[۷] . فیض کاشانى، ملا محسن؛ المحجه البیضاء، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هجرى،ج۳، ص ۳۴۲٫
[۸] . ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاه، تهران، انتشارات پیام آزادى، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ص ۴۵۸٫
[۹] . خمینى، روح الله؛ چهل حدیث، مؤسسهى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ۲۰۳٫
[۱۰] . (الطور : ۴۹)
[۱۱]. امام خمینى، آداب الصلاه، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ هفتم، ۱۳۷۸، ص ۱۶۴
[۱۲]. کلینى، پیشین، ج۲، ص ۶۱۲٫
[۱۳]. کلینى، پیشین، ج۴، ص۸٫
[۱۴]. مجتبوى، سید جلال الدین(مترجم)؛ علم اخلاق اسلامى، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج۲، ص ۳۰۷٫
[۱۵]. کلینى، ابو جعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دار الکتب الإسلامیه – تهران – ایران، چاپچهارم، ۱۴۰۷ ه ق، ج۲، ص ۱۶۰٫
[۱۶] . سید فضل الله راوندى؛ النوادر للراوندی، دار الکتاب – قم، چاپ: اول، بیتا، ص ۱۳
[۱۷]. طبرسى،حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق، انتشارات شریف رضى،چاپ چهارم، قم، ۱۴۱۲ هجرى،ص ۳۵۸٫
[۱۸] . کلینى، پیشین، ج۲، ص ۸۰٫
[۱۹]. کمرهاى ، محمد باقر ؛ امالى شیخ صدوق-ترجمه کمرهاى، اسلامیه – تهران، چاپ: ششم، ۱۳۷۶ش، ص ۶۴۱
[۲۰]. محمد باقر کمرهاى، پیشین، ص ۶۴۵
[۲۱]. مهدوى کنى، نقطههاى آغاز در اخلاق عملى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ هفتم، ۱۳۷۶، ج۱، ص۴۵٫
[۲۲]. دیلمى حسن، پیشین، ج۱، ص ۹۲٫
[۲۳]. امام خمینى، چهل حدیث، مؤسسهى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ۲۰۲٫
[۲۴]. حسن زاده آملى، نور على نور، انتشارات تشیّع، چاپ ششم، ۱۳۷۶، ص ۵۶٫
[۲۵]. آلعمران : ۱۷ و الذاریات : ۱۸
[۲۶]. موسوى همدانى، سید محمد باقر؛ ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم – قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج۳، ص: ۱۷۷
[۲۷]. الإسراء : ۷۹
[۲۸]. آلعمران : ۱۹۱
[۲۹]. المزمل : ۶
[۳۰]. موسوى همدانى، سید محمد باقر؛ پیشین، ج۲۰، ص: ۹۹
[۳۱]. کلینى، پیشین، ج۲، ص ۱۴۸٫
[۳۲]. طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن؛ تهذیب الأحکام، دار الکتب الإسلامیه – تهران – ایران، چاپچهارم، ۱۴۰۷ ه ق،ج۲، ص ۱۲۰٫
[۳۳]. شیخ حسن دیلمى، پیشین، ج۱، ص ۹۲٫
[۳۴]. شیخ صدوق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الرضى – قم، چاپ: اول، ۱۴۰۶ق، ص ۱۷۱٫
[۳۵] . حرّ عاملى، محمد بن حسن بن على؛ تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام – قم – ایران، چاپاول، ۱۴۰۹ ه ق، ج۸، ص ۱۶۲٫
[۳۶]. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۴۶۲ و ۴۶۳٫
[۳۷]. طهرانی، سید محمّد حسین حسینی؛ ولایت فقیه در حکومت اسلام(۴-۱)، علامه طباطبایى – مشهد مقدس، چاپ سوم، ۱۴۲۸ه.ق، ج۴، ص ۹۶٫
[۳۸]. طهرانی، سید محمّد حسین حسینی؛ رساله لُبّ اللباب فى سیر وسلوک أولی الألباب، دار المحجه البیضاء – بیروت، چاپ چهارم، ۲۰۱۰ – ۱۴۳۱، ص ۱۳۲٫
[۳۹]. طهرانی، سید محمّد حسین حسینی؛ مهر تابان، علامه طباطبایى – مشهد مقدس، چاپ پنجم، ۱۴۲۳ه.ق، ص ۲۶٫
[۴۰]. حسن زاده آملى؛ پیشین، ص۱۳۰٫
[۴۱]. امام خمینى؛ سرّ الصلاه، مؤسسهى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ ششم، ۱۳۷۸، مقدمهی آیتالله جوادی آملی، ص ۱۱ و ۱۲٫
[۴۲]. نورى، میرزاحسین؛ مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام – بیروت – لبنان، چاپاول، ۱۴۰۸ ه ق، ج ۱۶، ص ۲۴۴٫
[۴۳]. راوندى، قطب الدین سعید بن عبداللَّه بن حسین؛ دعوات الراوندی – سلوه الحزین، مؤسسه آل البیت علیهم السلام – قم – ایران، چاپاول، ۱۴۰۷ ه ق، ص ۷۷٫
[۴۴]. مکى ابوطالب؛ قوت القلوب، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۷ هجرى قمرى،ص ۱۷۵٫
[۴۵]. امام خمینى؛ چهل حدیث، مؤسسهى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ۱۲۶٫
[۴۶]. مهدوى کنى؛ پیشین، ص ۳۳۸٫
[۴۷]. دیلمى حسن ؛ پیشین، ج۱، ص ۹۲٫
[۴۸]. راوندى، قطب الدین سعید بن عبداللَّه بن حسین؛ دعوات الراوندی – سلوه الحزین، مؤسسه آل البیت علیهم السلام – قم – ایران، چاپاول، ۱۴۰۷ ه ق، ص ۷۷٫
[۴۹]. قمّى، شیخ صدوق، محمّد بن على بن بابویه؛ من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم – قم – ایران، چاپدوم، ۱۴۱۳ ه ق، ج۱، ص ۴۷۱٫
[۵۰]. دیلمى حسن؛ پیشین، ج۱، ص ۹۲٫
[۵۱]. سیوطى، جلال الدین؛ الدرالمنثور فى تفسیرالمأثور، کتابخانه آیهالله مرعشى نجفى – قم، ۱۴۰۴ ق، ج۳، ص ۲۱۶٫
[۵۲]. موسوى همدانى، سید محمد باقر؛ پیشین، ج۲۰، ص ۹۴٫
[۵۳]. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۴۶۵
[۵۴]. همان.
[۵۵]. شیخ حسن دیلمى، پیشین، ج۱، ص ۹۱٫
[۵۶] . راه روشن(ترجمه المحجه البیضاء)، پیشین، ج۲، ص ۵۱۸٫
[۵۷] . قمّى، شیخ صدوق، محمّد بن على بن بابویه؛ من لا یحضره الفقیه، پیشین، ج۱، ص ۴۷۹، ج۱، ص۴۸۱٫
[۵۸]. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛پیشین، ص ۴۶۷
[۵۹]. قمّى، شیخ صدوق، محمّد بن على بن بابویه؛ من لا یحضره الفقیه، پیشین، ج۱، ص ۴۷۹٫
[۶۰]. طهرانى سید محمد حسین حسینى ؛ روح مجّرد، علامه طباطبایى، مشهد مقدس، چاپ هشتم، ۱۴۲۵ ه.ق، ص ۷۶٫
[۶۱]. شیخ حسن دیلمى؛ پیشین، ج۱، ص ۹۱٫
[۶۲]. نراقى، ملا احمد؛ معراج السعاده، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، ۱۳۷۷،ص ۳۱۴٫
[۶۳]. کلینى، پیشین، ج۲، ص ۲۷۲٫
[۶۴]. شیخ صدوق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الرضى – قم، چاپ: اول، ۱۴۰۶ق، ص ۴۲٫
[۶۵]. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۴۰۳
[۶۶]. شیخ حسن دیلمى؛ پیشین، ج۱، ص ۹۲٫
[۶۷]. ملکى تبریزى؛ پیشین، ص ۴۷۲
[۶۸]. برقى احمدبن محمد بن خالد؛ المحاسن، دارالکتب الإسلامیه، قم، ۱۳۷۱ هجرى قمری، ج۲، ص ۵۵۹٫
[۶۹]. راه روشن(ترجمه المحجه البیضاء)، پیشین، ج۲، ص ۵۰۷٫
[۷۰]. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۴۷۳ و ۴۷۴
[۷۱]. شبر، سیدعبدالله؛ الأخلاق، ترجمهی جباران محمدرضا، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۸، چاپ چهارم، ۲۷۰
[۷۲]. سید رضى؛ نهج البلاغه، هجرت – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق،ص ۴۹۵٫
[۷۳]. شبر، سیدعبدالله؛ الأخلاق، پیشین، ص، ۳۲۷
[۷۴]. شیخ حسن دیلمى؛ پیشین، ص ۹۲٫
[۷۵]. امام خمینى؛ چهل حدیث، پیشین، ص ۶۲٫
[۷۶]. سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مىروم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت!»(الأعراف : ۱۷)
منبع: پژوهشکده باقرالعلوم