زندگی و آثار محمد مومن بن میرزا محمد زمان تنکابنی (حکیم مومن)


 

مؤلف – “تحفه حکیم مؤمن” یا “تحفه المؤمنین” محمد مؤمن بن میرزا محمد زمان تنکابنی است چنان که خود در مقدمه کتاب بدان اشاره می نماید بدین نحو:

“و بعد بر ناظران حقایق رس مکشوف می دارد که والدین ذره بی مقدار میرزا محمدزمان تنکابنی دیلمی طالب الله ثراه ..”

وی طبیب مخصوص شاه سلیمان صفوی است که کتاب را برای این پادشاه تألیف نموده است و وجه تسمیه آن به “تحفه المؤمنین” یا “تحفه حکیم مؤمن” از روی اسم مؤلف محمد مؤمن می باشد چنان که مؤلف در مقدمه چنین می گوید:

“… و چون والد وجد این بی بضاعت منتسب به خادمی درگاه خواقین کامکار و سلاطین عالی مقدار و خاندان بهیه مرتضویه و دودمان مضیه علیه صفویه بوده اند و این بی مقدار نیز به میامن اخلاص موروثی به ملازمت رکاب سپهر انتساب خلاصه ذریه پیغمبر(ص) ناصر چاکران ائمه اثنی عشر حافظ ملت بیضا خاتم الانبیا ناصر مذهب حق ائمه هدی شاهنشه پادشاهان خاقان بن خاقان سلطان خواقین جهان سکندر حشمت صاحبقران سلیمان شان بالقدر والاسم و المکان لایزال مویدا بالتاییدات السبحانیه و موبدا به ابدیه الجلال الربانیه مفتخر و سرافراز بود لهذا این مجموعه مسمی به تحفه المومنین را مسمی به اسم سامی و نام گرامی آن ممالک الرقاب موشح ساخت و با وجود عدم لیافت این اراده از آن است که خدمتی از این لایقتر به درگاه شاهنشاه نمی دانست:

پای ملخی نزد سلیمان بردن    عیب است و لکین هنر است از موری

باید دانست که در میان مؤلفات طبی از ابتدای اسلام تا حمله مغول کتبی چند همان طور که در بالا مذکور افتاد به مانند این کتاب تحت عناوین “قرابادین” و یا “ادویه مفرده و مرکبه” و یا “مفردات” و امثال آنها به رشته تحریر درآمده که عموماً به زبان عربی بوده اند و هر کدام از مؤلفین به قدر قوه و دانش خود زحماتی را عهده دار شده اند.

پس از حمله مغول به ایران تا دوران مؤلف تحفه حکیم مومن یعنی تا اواخر عهد صفویه از کتب طبی پارسی به مانند تحفه حکیم مومن دیده نشده و همان طور که در بالا بیان گردید متاسفانه در باب مؤلفات طبی کشور ما فقیر بوده است.

اما تحفه حکیم مومن نتیجه مطالعات مؤلف از اغلب کتب مؤلفه تا دوران خود می باشد، بدیهی است جز این هم نمی تواند باشد چرا که در آن دوران تحصیل علم طب (که عموما با فلسفه یعنی حکمت الهی توام بوده است) به مانند این دوران نبوده بلکه تلمذ در خدمت استاد به اشکال مختلفه مثل دیدن بیماران و نسخه نویسی و امثال آنها بوده چنان که تا یک صد سال قبل ( بلکه تا پنجاه سال قبل) در کشور ما هنوز این رویه رایج بوده است بنابر این برای کسی که می خواسته چنین کتابی تالیف نماید جز آنچه در خدمت استادش باید بیاموزد از کتاب های قدما هم باید استفاده کامل نماید و این مطلب از خلال صحائف تحفه و دیباچه کتاب به خوبی مشهور می گردد بدین شکل:

” … و به جهت اقتصار اسامی قائلین هر اثر را و دواء مجهول الماهیه که در کتب ملاحظه شده در قید تحریر در نیاورده، و در ذکر درجات کیفیات آنچه به تجربه و قیاس آن است دانسته به همان اکتفا نموده مگر در بعضی که اشاره به آن لازم بوده ذکر کرده و دریافت زیادتی این مجموعه بر اختیارات بدیعی و سایر کتب انصاف و دانش و استقرار پوشیده نخواهد …”

اما نکته اصلی که باید مدنظر داشت آنکه عموم مؤلفات طبی در هر رشته از طب به سبک و سیاق تألیف اولی با اضافاتی چند به عمل آمده و تحفه هم یکی از آنهاست با مراعات چند نکته اساسی که در تالیف آن بکار رفته است.

اول آنکه تقریباً می توان گفت پس از کتاب ذخیره خوارزمشاهی از دوران خوارزمشاهیان تا دوران شاه سلیمان صفوی کتابی به مانند تحفه در زبان پارسی به رشته تحریر در نیامده است.

دوم آنکه کتاب تحفه نتیجه ای از مطالعات و تجارب شخصی مؤلف و استفاداتش از اغلب کتب تألیفی قبل از وی می باشد، چنانکه مؤلف در مقدمه کتاب به آن اشاره می نماید بدین نحو:

“… با وجود حدت صائب و ذهن ثابت مدتی دراز بر معالجات به دستور اجداد و استادان امجاد کشویده و مجربات چندی از آن مخلف گشته خو است که در سلک جمع و تربیت آورده تا آنچه این خادم مخادیم نجیب محمد مومن حسینی طبیب مجرب یافته و از صاحبان تجربه اقتباس نموده مجموعه سازد بنابراین لازم دانست که به قدر امکان در تشخیص ادویه با رعایت اختصار پردازد و باعث دیگر آنکه چون مؤلف اختیارات بدیعی به لغت فارسی نوشته و مساهله در تحقیق ادویه و بیان خواصی نموده و عطاران بی بضاعت به آن اکتفا کرده کتب معتبره متروک گشته و از جهت اشتباهات او اکثر ادویه مؤثره مبدل به عدیم الخاصیه شده خواست که به قدر امکان آنچه محققین این فن تحقیق نموده اند و هر چه صاحب اختیارات ذکر ننموده در سلک تحریر آورده لهذا کتاب مالایسع الطبیب جهله مشهور به جامع بغدادی را که در  اکثر امور مناط اعتبار دانسته و فی الواقع مؤلف آن جز الله خیرا نهایت بذل جهد نموده و هر چه از جامع ابن بیطار و غیره از کتب نقل آن ضرور و باعث انتفاع بوده استخراج کرده و دقیقه نامرعی نگذاشته و هر چه از کتاب تذکره اولوالالباب مشهور به جامع انطاکی که شیخ داود انطاکی بعد از جامع بغدادی تالیف نموده و در بعضی از امور مزیدی داشته الحاق او را واجب دیده و به دستور هر چه ابن تلمیذ مؤلف مغنی و مصنف شامل و مصنف کامل الادویه و جامع الادویه امین الادوله و غیر هم ایراد نموده اند و در جامع بغدادی به نظر نرسیده بیان آن را لازم دانسته و هر چه از کتب معتبره مثل قانون و معالجات بقراطی و اختیارات ابن هبل و حاوی کبیر و صغیر و شفاءالاسقام و معالجات ایلاقی و کناش فاخر و ساهر و بختیشوع و منقذالنجوم جالینوس و کامل الصناعه و مصنفات محمدبن زکریا و سایر کتب که فهرست اسامی آن جهت اختصار دیباچه در خارج کتاب مرقوم است و منقولات حنین بن اسحق و مصنفات ..”

آنگاه مؤلف از چند کتاب هندی اسم می برد که از آنان نیز استفاده زیاد نموده است. و می توان گفت در مقدمه کتاب مؤلف تقریبا از جمیع کتب طبی و قرابادینی تا دوران خود مخصوصا آنچه که در تمدن اسلامی از کتب طبی یونانیان و هندیان بوده استفاده و اقتباس کامل نموده است.

 

فهرست ابواب کتاب تحفه حکیم مومن به قرار زیر است

تشخیص اول در بیان سبب اختلاف اقوال اطبا در ماهیات و قوه و قدر شربت ادویه و شروط اخذ هر دوا و ذکر درجات و انقسام قوت ها باقسامه

تشخیص ثانی در ذکر صفات افعال ادویه و بیان افعال کلیه و مثابه آن و تفسر اسامی و معانی لغاتی که در طی انشاء این مجموعه مزکور می شود و در کتب ادویه مفرده مدار علیه است.

تشخیث ثالث در بیان ماهیت و خواص و کیفیت ادویه مفرده و اغذیه مفرده و مرکب و ذکر مصلح و بدل و قدر شربت و آنچه بدان مناسب است.

تشخیص رابع در مداوای سموم

تشخیص خامس در بیان اوزان و آنچه به آن متعلق است

و دستورات منقسم است به سه قسم:

قسم اول در بیان اعمالی که متعلق به ادویه مفرده مثل شستن و سوختن ادویه و تحمیص و تشویه و اقسام آن و طریق آشامیدن عشبه و چوب چینی و ماءالجبن و مانند آن و اعمال غریبه

قسم دوم در بیان اعمالی که متعلق است به ادویه مرکبه و ذکر معاجین و حبوب و سایر مرکبات

قسم سیم در معالجات با رعایت اختصار

این بود خلاصه از تاریخ کتب طبی و مصنفین و مؤلفین اسلامی تا دوران صاحب تحفه و شرح کتاب مزبور تا آنجا که برای نویسنده مقدمه میسر بود.

 

مقام طبی و علمی تحفه حکیم مومن

در خاتمه اضافه می نماید که گذشته از توصیف کتاب تحفه که در صحایف گذشته بیان گردید باید گفت: تحفه حکیم مومن قریب سه قرن کتاب مطالعه ای پزشکان پیشین بوده و هم اکنون نیز طرفدارانی دارد که از آن استفاده می نمایند، این کتاب در طی قرون متمادیه در ایران توانسته در برابر قانون ابن سینا و شرح اسباب نفیسی و قرابادین کبیر (مجمع الجوامع عقیلی خراسانی) پیوسته در دست طالبان و عاشقان علم طب قرار گیرد نفود و سلطه خود را طی قریب سه قرن داشته باشد و تا سی سال قبل علاوه بر آنکه کتاب در سی دوران بوده و اطبائی که طب را به سبک قدیم می آموخته آن را در دست داشتند سهل است اکنون نیز مورد استفاده است و برای اداء حق مطلب درباره آن باید مقالات متعدد نگاشت.

برای آنکه حق مطلب درباره تحفه حکیم مومن مختصری ادا گردد و خوانندگان کتاب به خوبی به مقام این کتاب واقف گردند که این کتاب تا چه میزان ارج و منزلت طبی داشته می گوییم: که این کتاب یکی از بزرگترین کتب طبی تمدن اسلامی ایران و در سنخ خود کم نظیر باشد و پس از طلوع کتاب هایی به مانند ذخیره خوارزمشاهی در زبان پارسی مقام بلندی را احراز نمود.

تعداد چاپهای تحفه آنچه که بنده کمترین اطلاع دارم تا این تاریخ که اردیبهشت ماه ۱۳۳۸ است تحفه حکیم مومن به شرح زیر چاپ خورده است:

۱- چاپ تهران بی تاریخ و بی شماره صفحه؛ چاپ سنگی به خط محمدباقر بن ملامحمد حسن خوانساری؛ قطع رحلی.

۲- چاپ دهلی به سال ۱۲۶۶ هجری قمری؛ چاب سنگی در هامش مخزن الادویه.

۳- چاپ تهران ۱۸ رجب المرجب ۱۲۷۷ هجری قمری به سعی و اهتمام آخوند ملاعلی اصفهانی و آقا سید حسین اصفهانی به خط محمدعلی طهرانی چاپ سنگی؛ قطع رحلی، خط نستعلیق.

۴-  چاپ اصفهان به سال ۱۲۷۴ هجری قمری، چاپ سنگی، قطع رحی بدون شماره

در خاتمه مقدمه از خوانندگان ارجمند این کتاب از اطاله کلام معذرت می خواهم و امید دارم تلخ کامی خود را از قرائت به شیرینی اصل و متن کتاب شیرین کام نمایند.

 

منبع :تاریخ پزشکی ایران به قلم مرحوم دکتر محمود نجم آبادی

 

منبع:  انجمن تحقیقات طب سنتی ایران

 


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

شش + یک =